پیدا کردن کار در شرایط بحران

چالش های پیدا کردن کار در بحران!

5/5 - (3 امتیاز)

پانتی نشسته بود و زل زده بود به روبه رو. بهش گفتم چی شده پانتی؟ چرا اینقدر ساکتی؟
گفت نیلوفی جون دارم فکر میکنم.
گفتم اینکه خوبه. حالا به چی داری فکر میکنی؟
گفت رفته بودم پارک. دو تا پسر جوون نشسته بودن با هم حرف میزدن.
گفتم خب.
گفت نیلوفی جون دنبال کار میگشتن.
گفتم خب.
گفت ولی… خیلی از وضعیت کار ناراضی بودن. میگفتن کار گیر نمیاد. وضع خرابه. پول نیست. درآمد نیست.
گفتم همین؟
گفت نه. مثل اینکه چندین جا رفته بودن برای مصاحبه مثلا شرکت های طراحی سایت. یا رد شده بودن یا خوششون نیومده بود.
گفتم نفهمیدی چرا؟
گفت نیلوفی جون مثل اینکه بهشون گفته بودن رزومه تون قوی نیست. یه جا دیگه گفته بودن تاخیر داشتین برای مصاحبه. یه جای دیگه که خودشون خوششون نیومده بود می گفتن جاش کوچیک بوده… و خلاصه از این حرفا.
گفتم پانتی خب با همه حرفایی که ازشون شنیدی، نظرت چی بود؟
گفت نیلوفی جون منم داشتم به همین فکر میکردم دیگه.
به نظرم یه کم متوقع بودن و مقدار زیادی هم بی خیال بودن.
گفتم بی خیال چیه؟
گفت یعنی براشون مهم نبود که تو قرار مصاحبه 1 ساعت دیر کردن.
گفتم عجب.
گفت نیلوفی جون یعنی چجوری میشه مثلا؟
گفتم چی؟
گفت نیلوفی جون چرا آدما با کار کردن مشکل دارن؟
گفتم خب این موضوع یه خورده احتیاج به تحلیل داره.
یهو پرید پایین. گفت نیلوفی جون سرتاپا گوشم. بفرما بفرما.


پیدا کردن کار در شرایط بحران : انواع روش ها

گفتم یادته بهت گفتم کار کردن آدم ها از 3 طریق انجام میشه؟
گفت آهان بله که یادمه. بر اساس توانایی، علاقه مندی و اجبار.
دقیقا درست گفتم. مگه نه نیلوفی جون؟
گفتم بله. اگه یادت باشه گفتم آدما یا توانایی انجام کاری رو دارن و انتخابش می کنن. مثل کسایی که توانایی اجرای مشاغل سخت و خاص رو دارن. مثل راننده های ماشین های سنگین.
کسایی که رو کشتی کار میکنن.
یا بر اساس چیزی که بهش علاقه دارن کارشون رو انتخاب میکنن. مثل خیلی از پزشک ها، برنامه نویس ها، آرایشگر ها و .. خیلی از شغل ها
یا بر اساس اجبار کارشون رو پیش می برن. مثل همه اونایی که تو یه رشته دانشگاهی درس خوندن ولی دارن یه کار دیگه می کنن.

چرا؟ چون مجبورن و فکر میکنن برای بدست آوردن پول بالاخره باید کار کنن. گفت چه غم انگیز نیلوفی جون. گفتم آره. به همین دلیل در یک جامعه با این وضعیت مشاغل خیلی سریع تغییر می کنن. وقتی هم یه بحران به وجود میاد، مثل همین چند وقت پیش که دسترسی اینترنت خیلی محدود شد، خیلی ها متضرر میشن و کسب و کارشون از بین میره.
پانتی گفت چرا نیلوفی جون؟
گفتم خب جواب خیلی سادس. وقتی بحران برای یک شغلی پیش میاد که اجبار پشت سرش خوابیده، انگیزه ، تفکر، همت و قدرت از بین بردن بحران رو نابو میکنه.
پانتی گفت یعنی چی میشه اونوقت؟
گفت خب دوباره برمیگردن نقطه صفر. شروع .
ببین پیدا کردن راه حل برای بحران خودش یک پروژه مفصله.
حالا بیا فرض رو بر این بذاریم که یه نفر میخواد کار پیدا کنه یا بعد از بحران دنبال کاره. موضوع قابل بحث تر میشه.
گفت یکی از مشکلات ما تو “اونورا”. برام توضیح بده.
گفتم باشه برات میگم. بیا فعلا بریم یه خورده خرید کنیم.
گفت آخجون خرید نیلوفی جون. من یه لیستی از خرید برات نوشتم که خدمتتون تقدیم میکنم.
گفتم چی هست؟
گفت هیچی نیلوفی جون . مقداری تنقلات و شکلات تلخ.
گفتم تو دست از سر شکلات تلخ برنمیداری؟
خندید و گفت حالا بیا بریم من برات میگم.
گفتم باشه و رفتیم خرید کنیم.

جدیدترین مقالات

ما را در تلگرام دنبال کنید
@pentazoom
ما را در آپارات دنبال کنید
@pentazoom
ما را در اینستاگرام دنبال کنید
@pentazoom
ما را در یوتیوب دنبال کنید
@pentazoom

مقالات مرتبط در پنتازوم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *